بازی‌های ویدئویی، پروپاگاندای ملایم

وارد بازی‌های ویدئویی جنگی و نقش آنها در شکل‌دهی رویکرد‌هایی نسبت به مناقشات شویم. بازی‌های ویدئویی در بعد ذاتاً یک ‌طرفه خود به عنوان ماشین‌های جنگ‌های تماشگری لذت‌بخش خشونت، قادر نخواهند بود از آنچه برای آن طرح‌ریزی شده‌اند فراتر بروند. هانتمن می‌گوید که "بازی‌هایی با زمینه جنگی، بخصوص داستان‌های قهرمانی که تنها از یک طرف مناقشه روایت می‌کنند، در ستایش جنگ تأثیر می‌گذارند. وقتی جنگ و درگیری را می‌ستاییم، به تدریج سوال اساسی اینکه نتایج جنگ چه خواهد بود را به حاشیه می‌رانیم." اینجاست که "پروپاگاندای ملایم" وارد می‌شود.
طبق گفته هانتمن " هدف پروپاگاندای ملایم این است که مردم را با گفتن داستان‌هایی قانع کنند که جذابیت جهانی دارند و طرفین "بد" و "خوب" بازی غیرقابل تردید هستند." وی می‌افزاید یک راه ساده برای رسیدن به این هدف است که داستان درگیری را در حد اقدامات یک فرد قهرمان خلاصه کنند. در مورد بازی‌های ویدئویی، این قهرمان همان بازیکن است. به بیان هانتمن، بین ارتش و صنعت سرگرمی یک رابطه قدیمی و همزیستانه وجود دارد.
  اولین بازی ویدئویی «جنگ فضایی» در سال 1962 به بازار عرضه شد. هانتمن در مقاله خود در مورد "ساختار: جنگ‌گرایی و بازی‌های ویدئویی" می‌گوید: تاریخ مختصر و مورد بحث این است که بازی‌های ویدئویی حاصل کار گروه تحقیقاتی  مؤسسه «هینگهام» در زمینه «جنگ‌فضایی» است که توسط پنتاگون پایه‌گذاری شد." «پی.دی.پی1» ( که اولین کامیپوتر تجاری تعاملی بود، با نام Programmed Data Processor One( پردازنده اطلاعات برنامه‌ریزی‌شده یک)) رونمایی شد و در سال 1962 از مؤسسه خواسته شد تا کاری با انجام دهد. یکی از دانشجویان به نام « استیو راسل» و تیمش، «جنگ‌فضایی» بدنام کنونی را تولید کردند. نمونه‌های پیشین شبیه‌سازی‌ جنگ رومیزی به شبیه‌سازی‌ جنگی در «پی.دی.پی 1» منجر شد. این بازی اساساٌ یک شبیه‌سازی موشکی نسبتاٌ خوب بود... که آن زمان برای پنتاگون بسیار جالب می‌نمود." این همچنین شروع یک رابطه بسیار مفید و متقابل بین ارتش آمریکا و بازی‌های ویدئویی بود.